معماری ، جودو و .......

کلیسای پیتر مقدس یا کلیسای پطرس حواری یا کلیسای سن پیر (بهایتالیایی: Basilica di San Pietro in Vaticano) واقع در شهر واتیکان در رم از بزرگ‌ترین کلیساهای جهان است که مربوط به دورهٔ رنسانس پسین می‌شود. این کلیسا که به طور کلی توسط دوناتو برامانت، میکل آنژ، کارلو مادرنو و برنینیطراحی شده معروف‌ترین اثر معماری رنسانس می‌باشد.

زیربنای این کلیسا نزدیک به ۲۰۰ هزار متر مربع است و حجاری‌ها و مجسمه‌های سقف آن اثر میکل آنژ می‌باشد.

نکته جالب اینکه نقشه هوایی ساختمان‌های کلیسای سن پیرو به شکل یک کلید طراحی شده که نماد کلید بهشت محسوب می‌شود و مجسمه‌های حواریونمسیح نیز به شکل نیم‌دایره‌ای در اطراف در ورودی این کلیسا نصب شده‌است.

بر اساس عقیدهٔ رایج در کاتولیک این کلیسا محل دفن پیتر مقدس، یکی از حواریون حضرت مسیح و اولین پاپ است. شواهد تاریخی و عقیدهٔ رایج حاکی از این هستند که مقبرهٔ پیتر مقدس مستقیماً زیر محراب باسیلیکا قرار دارد. به همین دلیل، تعداد زیادی از پاپ‌ها، از صدر مسیحیت تا کنون، مانند پاپ ژان پل دوم که چند سال پیش فوت کرد، در زیرزمین این کلیسا دفن شده‌اند. از زمان کنستانتین بزرگ، امپراتور روم، کلیسایی در این مکان قرار داشته‌است. ساخت باسیلیکای حاضر، که جایگزین باسیلیکای قدیمی قرن چهارم میلادی شده‌است، از تاریخ ۱۸ آوریل ۱۵۰۶ آغاز شد و در ۱۸ نوامبر ۱۶۲۶ به پایان رسید.

هر ساله بین ۱۵٬۰۰۰ تا بیش از ۸۰٬۰۰۰ نفر برای شرکت در مراسم‌های مختلف، در میدان سن پیترز و یا داخل باسیلیکا جمع می‌شوند.

از نظر معماری، این کلیسا بزرگترین بنای دوران خود محسوب می‌شود. باسیلیکای سن پیترز یکی از چهار باسیلیکای رم است که عنوان باسیلیکای اعظم را دارا می‌باشند. برخلاف تصور رایج، این کلیسا یک کلیسای جامع نیست؛ چرا که محل اقامت پاپ نیست. محل اقامت پاپ (به عنوان اسقف رم) در باسیلیکای سنت جان لاتران قرار دارد.

تاریخچه

قبر پیتر در آغاز به وسیلة یک سنگ قرمز، به نشانهٔ اسمش که در زبان یونانی به معنی سنگ یا صخره می‌باشد، نشانه گذاری شده بود و چند سال بعد یک آرامگاه روی آن ساخته شد. پس از بیش از ۳۰۰ سال، باسیلیکای قدیمی سن پیترز در این مکان ساخته شد.

باسیلیکای قدیمی سن پیترز

باسیلیکای قدیمی سن پیترز

باسیلیکای قدیمی سن پیترز بین سال‌های ۳۱۹ و ۳۳۰ میلادی به دستور کنستانتین بزرگ ساخته شد. این بنا که به فرم باسیلیکا ساخته شده بود، یک سالن پهن و دو بازو در اطراف داشت که به بنا شکل صلیب می‌داد. طول بنا بیش از ۱۰۳٫۶ متر بوده است.

معماری

پلان‌های متوالی

پاپ جولیوس دوم در سال ۱۵۰۵ م. تصمیم گرفت که باسیلیکای قدیمی را تخریب کند و آن را با بنایی جدید و ماندگار جایگزین سازد. در رقابتی که موضوع آن طراحی عظیم‌ترین بنای عالم مسیحیت بود، طراحی دوناتو برامانت برگزیده شد و در سال ۱۵۰۶ ساخت و ساز بنا آغاز گردید.

پلان برامانت

این پلان به فرم یک صلیب یونانی عظیم بود و یک گنبد، الهام گرفته از گنبد معبد پانتئون داشت. با این تفاوت که این گنبد به چهار ستون بزرگ تکیه داشت؛ در حالیکه گنبد معبد پانتئون به وسیلهٔ یک دیوار نگه‌داری می‌شد. بالای گنبد برامانت یک فانوس، به همراه گنبدی کوچک قرار می‌گرفت که از لحاظ فرم بسیار شبیه به فانوس کلیسای جامع فلورانس بود.

برامانت در نظر داشت که گنبد مرکزی را با چهار گنبد کوتاه‌تر روی محورهای مورب احاطه کند. سالن، جای مخصوص کشیش و بازوهای مساوی کلیسا هر کدام جزء دو راهرو بودند که به یک برآمدگی نیم‌دایره‌ای که محراب کلیسا بود ختم می‌شدند. در هر گوشهٔ ساختمان برجی قرار می‌گرفت بطوریکه طرح کلی ساختمان مربع بود؛ به همراه محراب‌های کلیسا که در نقاط اصلی برجسته بودند.

پلان رافائل

با مرگ پاپ جولیوس در ۱۵۱۳، جولیانو دا سانگالو، جووانی جوکوندو و رافائل جایگزین برامانت شدند. یک سال پس از مرگ برامانته در سال ۱۵۱۴، سانگالو و جوکوندو نیز مردند. تفاوت اصلی در پلان رافائل سالنی است با پنج راهرو که ردیفی از نمازخانه‌هایی به صورت برآمده، در هر طرف، خارج از راهروها قرار دارد.

پس از مرگ رافائل در سال ۱۵۲۰، جانشین او، بالداساره پروتزی، تغییراتی که رافائل برای بخش داخلیِ سه برآمدگیِ اصلیِ کلیسا ارائه داده بود را حفظ کرد. بااین وجود دوباره به پلان صلیب یونانی و دیگر ویژگی‌های پلان برامانت رجوع کرد. ساخت این پلان به دلیل مشکلات مختلف کلیسا و ایالت پیش نرفت و با مرگ پروتزی در ۱۵۳۶، پلان او تحقق نیافته باقی ماند.

پس از پروتزی، آنتونیو دا سانگالو یانگر پلانی را ارائه کرد که ویژگی‌های پلان برامانت، رافائل و پروتزی را با هم ترکیب می‌کرد. طرح او برای گنبد، هم در ساختار و هم در تزئین، دارای جزئیات بیشتر و بسیار ماهرانه‌تر از طرح برامانت بود و دارای شیارهایی بر سطح خارجی گنبد بود. همانند برامانت، سانگالو نیز پیشنهاد داد که یک فانوس روی گنبد قرار بگیرد. سانگالو فانوس را بزرگتر و بسیار ماهرانه‌تر طراحی کرد. فعالیت عملیِ اصلیِ سانگالو، تقویت ستون‌های برامانت بود که در حال ترک برداشتن بود.

در تاریخ ۱ ژانویه ۱۵۴۷، در دوران حکمرانی پاپ پاول سوم، میکل آنژ، که در آن زمان بیش ار هفتاد سال سن داشت، به عنوان ناظر پروژهٔ ساخت و ساز کلیسای سنت پیترز، جانشین سانگالو شد. او به عنوان طراح اصلی بخش عمدهٔ ساختمانی که ما امروزه مشاهده می‌کنیم، در نظر گرفته می‌شود. میکل آنژ این مسئولیت را با رضایت نپذیرفت؛ بلکه پاپ پاول او را به این کار مجبور کرده بود. میکل آنژ می‌نویسد: «من این مسئولیت را فقط به خاطر عشق به خدا و به افتخار آن حواری پذیرفتم.» میکل آنژ اصرار داشت که به او اختیار کامل داده شود تا به هر روشی که خود مناسب می‌پنداشت، به هدف اصلی دست پیدا کند.

پلان میکل آنژ

پلان میکل آنژ

زمانی که میکل آنژ مسئولیت ساختمان را بر عهده گرفت، چهار ستون عظیم، از پس باقیمانده‌های سالن باسیلیکای قدیمی برخاسته بود. او همچنین تعدادی از طرح‌ها و نقشه‌های معماران و مهندسان نامی قرن شانزدهم را در دست داشت. در همهٔ این طرح‌ها چند ویژگی مشترک وجود داشت. همهٔ آنها گنبدی را که با گنبدی که برونلسکی یک قرن پیش از این برای کلیسای جامع فلورانس ساخته بود برابری کند، می‌طلبیدند.

پلان کارلو مادرنو

در سال ۱۶۰۷ پاپ توسعهٔ کلیسا را به کارلو مادرنو واگذار نمود. او سه بلوک را به صحن کلیسا افزود و نقشه را از تقارن محوری تبدیل نمود. سپس با ساخت یک نمای کشیده با سنتوری بر فراز ورودی که مورد انتقاد فراوان هم قرار گرفت چشم از جهان فرو بست. سرانجام تکمیل کار بر عهدهٔ جووانی برنینی (۱۶۲۳) گذارده شد و یکی از شاهکارهای معماری شهری باروک پدید آمد. وی با برپایی یک سایه بان بزرگ «خیمه مقدس» در زیر گنبد که دارای چهار ستون مارپیچ مرمرین بود تندیس چهار فرشته را بر بر فراز آنها نهاد.

«سریر قدیس پطرس» بخش زیادی از زندگی پربار برنینی را به خود اختصاص داد، این نماد تجسمی از آمیزش پیکرتراشی با معماری همراه با نقاشی و نورپردازی است و نمایانگر پیروزی مسیحیت بر جهان می‌باشد. طراحی میدان شکوهمند روبروی کلیسای سن پیرو به گونه‌ای ظریف و مؤثر از پهنای نمای ساختمان (مادرنو) می‌کاهد و کلیسا با دو یال ذوزنقه‌ای همگرا به میدان بیضی شکل که با دو ردیف دوتایی ستون به شیوهٔ توسکان ساخته شده، ستون بزرگی را که از مصر آورده شده در مرکز و فواره‌های ساخت مادرنو را در دو کانون خود قرار داد. بدین سان برنینی ساختمان دورهٔ رنسانس که بصورت منفرد و مستقل ایستاده بود را به طرح گسترده در پیوند با محیط پیرامونی و معماری پویای باروک تبدیل می‌سازد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۴
mohammad

سانتیاگو کالاتراوا (به اسپانیایی: Santiago Calatrava) معمار برجسته، مهندس سازه و مجسمه‌ساز اسپانیایی است. او به عنوان یک طراح نخبه در جهان شهرت کسب کرده است. دفاتر کاری او در زوریخ، پاریس، نیویورک و شهرهای دیگر جهان گسترده است. شهرت وی در معماری نوین زبانزد خاص و عام شده است.

وی هم اکنون در حال ساخت سه پل در شهر دالاس، و در حال تکمیل یک برج ۱۵۰ طبقه‌ای در شهر شیکاگو به نام «منار شیکاگو» است.

زندگینامه

سانتیاگو کالاتراوا در ۲۸ ژوئیه ۱۹۵۱ میلادی در حومهٔ شهر والنسیا در اسپانیا به دنیا آمد. در همان شهر تحصیلات خود را در مدرسهٔ هنر و معماری به پایان رساند. پس از پایان تحصیلات معماری در ۱۹۷۵ برای تحصیل در رشته سازه وارد موسسه فنی فدرال سوییس در زوریخ شد. در ۱۹۸۱ پس از اتمام تز دکترای رشته مهندسی سازه تحت عنوان «چین خوردگی قاب‌های سه بعدی»فعالیت‌های معماری و مهندسی خود را آغاز کرد.

فعالیت‌های معماری و مهندسی

فعالیت‌های آغازین کالاتراوا بیشتر بر روی پل‌ها و ایستگاه‌های قطار متمرکز بود. طراحی‌های او جایگاه پروژه‌های عمرانی را به ترازی بالاتر ارتقا داد. برج مخابراتی زیبا و متهورانهٔ «مونتویی»در شهربارسلون در اسپانیا (۱۹۹۱) در مقر برگزاری بازی‌های المپیک ۱۹۹۲ باعث جلب توجهی جهانی به این مهندس عمران و آرشیتکت اسپانیایی گردید. از آن پس پیشنهادهای بسیاری از سراسر جهان به او داده شد. پاویون کوادراچی (۲۰۰۱) در موزه هنر میلواکی اولین پروژهٔ او در ایالات متحده بود. طراحی برج پیچنده ۵۴ طبقه در شهر مالمو در سوئد او را به یک طراح تراز اول جهانی تبدیل کرد. در حال حاضر کالاتراوا مشغول طراحی یک ایستگاه قطار در محل برج‌های دوقلوی نیویورک است.

از دیگر آثار او میتوان به ایستگاه قطار پرسرعت GTV لیون به پاریس نام برد.

سبک پیشروی کالاتراوا برای ادغام مهندسی سازه و معماری در پل سازی شهرتی جهانی یافته است. در حقیقت او را می‌توان دنباله رو مهندسان اسپانیایی مدرنیستی مانند فلیکس کاندلا[۵] وآنتونیو گائودی دانست. با وجود این، سبک او بسیار شخصی است و از مطالعات فراوان او پیرامون ساختار فیزیولوژیک بدن انسان و جهان طبیعت منتج می‌شود.

جوایز و عنوان‌ها

کالاتراوا عناوین و جوایز بسیاری را کسب کرده است. از این جمله می‌توان به مدال نقره پژوهش و فناوری از پاریس (در سال ۱۹۹۰)، و جایزه معتبر مدال طلایی را از انجمن مهندسان سازه (۱۹۹۲) نام برد.

در سال ۱۹۹۳ موزه هنرهای زیبای نیویورک نمایشگاه بزرگی از آثار او را تحت عنوان «سازه و زیبایی» برپا کرد. در سال ۱۹۹۸ وی به عضویت انجمن هنر و فرهنگ پاریس انتخاب شد.

در سال ۲۰۰۴، مدال طلای موسسه معماران آمریکا (AIA) به او اهدا شد. وی در سال ۲۰۰۵، جایزه یوجین مک‌درموت از انجمن هنرهای انستیتوی تکنولوژی ماساچوست به وی تعلق گرفت. این جایزه یکی از معتبرترین جوایز هنری در آمریکا است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۵
mohammad


کلیه بررسی‌ها و کاوش‌های باستانشناسی حکایت از آن دارد که سابقه معماری ایران به حدود هزاره هفتم قبل از میلاد می‌رسد. از آن زمان تا کنون پیوسته این هنر در ارتباط با مسائل گوناگون، بویژه علل مذهبی، توسعه و تکامل یافته‌است.

معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی ویژه برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است.

ویژگی‌های معماری ایرانی

در معماری ایرانی، با وجود خصایلی چون تناسب و زیبایی سر درها وگنبدها و ایوان‌ها خصلتی که بیشتر شایستهٔ بررسی است گوهر معماری ایرانی و منطق ریاضی و عرفانی آن است. درونگرایی و گرایش معماران ایرانی به سوی حیاط‌ها، پادیاوها، گودال باغچه‌ها، هشتی‌ها و کلاه فرنگی‌ها که شبستان‌ها را گرداگرد خود گرفته است، از دیرباز جزء منطق ایرانی بوده است.

پیش از این که تخت جمشید ساخته شود، صدها ایوان و شبستان با ستون‌های چوبی و سنگی در سراسر جهان متمدن آن روز ساخته شده بود، ولی نخستین بار در تخت جمشید می‌بینیم که ستون‌ها تا آخرین حد ممکن از هم فاصله گرفته‌اند با این که در بعضی از معابد کهن خارج از ایران (مثلاً مصر) فاصلهٔ دو ستون چیزی نظیر قطر آن‌ها بلکه اندکی کمتر است.

معمار ایرانی توانست وسیع ترین دهانه‌ها را با کست افزود پیمون‌ها به وجود بیاورد و آرایش‌های گوناگون و سرگرم‌کننده خلق کند؛ به گونه‌ای که ساختمان دو اشکوب به اندازه‌ای از هم دور شده که گویی اشکوب زیری بعدها بر آن افزوده شده است.

از امتیازات معماری ایرانی این است که هرگز از مکان هندسی همگن برای پوشش استفاده نشده و از اصطلاحات و نام قوس‌ها و طاق‌ها و گنبدها در زبان فارسی پیداست که بیشتر به شکل بیضی و تخم مرغ و بات (بیز) توجه داشته‌اند.

ضرورت پیمون در معماری ایرانی

پیمون نه تنها در نقشه و اندازهٔ پایه‌ها و ستون‌ها در عرض و طول اتاق‌ها و راهروها اثر دارد، بلکه حالت در و پنجره و نسبت بین آن‌ها را نیز معین می‌کند و پس از همه در پوشش درگاه‌ها، ایوان‌ها، طاق‌ها و گنبد خانه‌ها تاثیر دارد. این تاثیر آن جا آشکار می‌گردد که معمار ایرانی می‌تواند با تضمین کافی با کاربرد پیمون کست افزود، طرح و محاسبه و اجرای آن را در آن واحد انجام دهد؛ بدون این که نا استواری به وجود بیاید.


سبک‌شناسی معماری ایران

پیش از اسلام

پس از اسلام

از شش شیوه معماری ایران دو شیوه پارسی و پارتی مربوط به پیش از اسلام و چهار شیوهٔ دیگر مربوط به دوره اسلامی می‌باشد. غربی‌ها برای شیوه‌های اسلامی نام‌هایی را به کار می‌برند مانند شیوه‌های اموی و عباسی.

پرهیز از بیهودگی

اگر در کشورهای دیگر، هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری (نقاشی) و سنگتراشی، پیرایه (آذین) بشمار می‌آمده، در کشور ایران هرگز اینگونه نبوده‌است. گره سازی با گچ و کاشی و خشت وآجر و به گفته خود معماران، آمود و اندود، بیشتر بخشی از کار بنیادی ساختمان است. اگر نیاز باشد در زیر پوشش آسمانه(سقف) پنام(عایق)ی در برابر گرما و سرما ساخته شود یا افراز بنا که ناگزیر پر و پیمان است و نمی‌تواند به دلخواه معمار کوتاهتر شود، تنها با افزودن کاربندی می‌توان آنرا کوتاهتر و باندام و مردم‌وار کرد. اگر ارسی و روزن با چوب یا گچ و شیشه‌های خرد و رنگین گره سازی می‌شود برای این است که در پیش آفتاب تند و گاهی سوزان، پناهی باشد تا چشم را نیازارد و اگر گنبدی از تیزه (معماری ایرانی) تا پاکار با کاشی پوشیده می‌شود تنها برای زیبایی نیست. وانگهی باید واژه زیبا به معنای زیبنده بودن و تناسب داشتن است و نه قشنگی و جمال.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۳
mohammad

رم

رم اشاره به سرزمین‌هایی در اروپا و آسیای صغیر دارد که مدتی در دست امپراتوری روم و امپراتوری رم شرقی بود. معمولاً در منابع عربی و اسلامی قدیم منظور از رم سرزمین‌های آسیای صغیر است. یکی از نام‌های عربی دریای مدیترانه نیز که در جنوب آسیای صغیر قرار دارد، «بحرالروم» به معنی «دریای رم» است. اتروسک: خاستگاه این سرزمین توسکان بین فلورانس و رم در ایتالیای امروزی بود. از ساختمان معابد اتروسک تنها شالوده‌های سنگی بر جای مانده، زیرا خود بنا از چوب ساخته می‌شده. اتروسک‌ها به دلایل مذهبی کاربرد سنگ را در معماری معابد خود جایز نمی‌شمردند. طراحی شهری بر اساس شبکهٔ شطرنجی استوار بود. (بر اساس عقاید دینی ایشان که آسمان را بر مبنای چهار جهت اصلی به چهار ناحیه تقسیم می‌نمودند) اردوگاههای نظامی محصور به نام کسترا با پلان چهارگوش نیز از شبکهٔ شطرنجی برخوردار بوده اغلب تبدیل به شهرها می‌شدند. اثرشاخص بر جای مانده اتروسک‌ها دروازهٔ آگوست در پروجا می‌باشد که الگوی معماری رومی قرار گرفت.

ویتروویوس معمارو شهرساز رومی (سده یکم پ. م) و نویسنده رساله "ده کتاب در باب معماری گاست" که در ارتش روم به فرماندهی ژولیوس سزار خدمت می‌کرد.

از دیدگاه او نخستین خانه‌ها نمونه برداری از شکلهای طبیعی (پناهگاه، لانهٔ پرندگان و غارها) بوده‌اند. به نظر او معماری نخستین "هنر و علمی" است که ایجاد شده در نتیجه هنر برتر است. به اعتقاد او معمار باید نظریه‌پرداز، نویسنده و دارای دانش گسترده باشد. آشنایی از هندسه، پرسپکتیو، قوانین نور، ریاضیات، نجوم، فلسفه، شناخت موسیقی، دانش پزشکی (برای اقلیم و سلامت در ساختمان) و ... برای معمار لازم است. از دیدگاه او معماری باید به سه اصل وفادار بماند: ایستایی (ساختمان و مصالح)، کارایی، زیبایی تاریخ روم با تاریخ شهر رم پیوند دارد و به روایت افسانه گونه شهر رم در سال ۷۵۳ پ. م به دستور رمولوس ساخته شد.

امپراتوری روم با ایجاد راهها، قوانین و ارتش توانمند خود، سیستم حمل و نقل سازمان یافته‌ای را به وجود آورد که سبب پیدایش شهرها شد.

تمدن شهرگرای رومی (لاتین) با ساخت سدها، پلها، جاده‌ها، آبراهها، تئاترها، میدانها، حمام‌های همگانی، تاقهای پیروزی و سنگ‌فرش راهها آثار ماندگاری در جهان از اسکاتلند تا خلیج فارس بر جای نهاد. با وجود شکوه شکوه بناها و تندیس‌ها که هر امپراتور از خود به جا می‌گذاشت رم را نمی‌توان شهری یکپارچه در نظر گرفت. موانع طبیعی (شهر هفت تپه) و بی توجهی هر امپراتور به آثار ساخته شده دیگران را می‌توان علت اصلی آن بشمار آورد.

رومی‌ها علاقه به ساختمان‌های بزرگ داشتند، بنابراین نیاز به مصالخ سنگین، پایدار، بادوام، خشن و محکم. آنها به علت داشتن سیمان پوزولان که بهترین سیمان در جهان بود موفق به ساخت بناهای مطلوب شدند. رومی‌ها ابتدا تاقهای نیم دایره‌ای (تاق آهنگ) که از نظر سازه‌ای ایستایی زیادی ندارند را پدید آورند، سپس با روش مبتکرانه‌ای به تاق مرکب یا متقاطع که عبارت از دو تاق آهنگ عمود بر یکدیگر است دست یازیدند.

محاسن طاق مرکب (متقاطع)

  • نیروها را در چهار گوشهٔ گنبد متمرکز می‌سازد
  • امکان حذف دیوارهایی که مستقیماً باربر نیستند
  • امکان ایجاد پنجره‌های بزرگ در زیر تاقهای گنبد (گریو گنبد)
  • امکان ارتباط فضایی زیر گنبدها به یکدیگر
  • امکان ساخت بلندتر بنا به علت سبکی سازه

آبراهه‌های رومی

آبراهه‌های رومی (Aquedues) برای انتقال آب به شهرها و عبور سواره نظام نیز مورد استفاده بود، در دو یا سه طبقه ساخته می‌شد. حمام‌های (thermes) بزرگ و همگانی به نام کاراکالا مجهز به آب سرد و گرم، سونا، کتابخانه، تئاتر، سالن کنفرانس و مطالعات، ورزشگاه، فضای سبز طبیعی و ... بودند.

کاربریهای اصلی آنها عبارتند از:

  • مراسم مذهبی
  • امور بهداشتی
  • گذران اوقات فراغت و فعالیتهای هنری
  • ورزش، مطالعه و پاتوق اجتماعی

پانتئون

یکی از شاخص ترین بناهای رومی است که به دستور آدریانوس (۱۱۸- ۱۲۸ م) ساخته شد. شکل هندسی آن به صورت کروی است که بر روی بنای سنگی استوانه‌ای قرار دارد. قطر و ارتفاع آن ۴۳ متر و ضخامت دیوارهای جانبی بیش از ۶ متر است.

رواق ستون بندی شده در ورودی آن یک فضای افزوده شده با سقف شیبدار به نظر می‌رسد. سطح زیرین گنبد به صورت مربع‌های منظم شکل بندی شده تا از سنگینی سازه آن بکاهد و بر زیبایی سقف بیفزاید. در مرکز این گنبد بزرگ، روزنه‌ای به شعاع بیش از ۹ متر نور طبیعی را به درون هدایت می‌کند. دیوارها و کف پانتئون از سنگ مرمر سفید نازک پوشش یافته تا آب باران نیز به راحتی کانالیزه شود.

کلوسئوم

واژه کولوسئوم به معنی «جایگاه غول‌پیکر» است. بزرگترین آمفی تئاتر در روم «کلوسئوم» نام دارد که ساخت آن به دستور وسپاسیان (۷۲ پ. م) آغاز شد و به دست دومیتیان دوازده سال بعد به پایان رسید. بخش بزرگی از آن تخریب شده ولی آثار به جا مانده برای تجسم کل ساختمان کافی است.

این آمفی تئاتر یک بیضی بزرگ به ابعاد ۱۶۵×۱۹۰ متر است و صندلی‌های سنگی بر روی تاق‌های آهنگ ساخته شده‌اند. گنجایش آمفی تئاتر۵۰۰۰۰ نفر بود ولی در مدت چند دقیقه آمفی تئاتر از حضور آنها تهی می‌شد. ردیف صندلی‌ها به وسیلهٔ راهروها ی افقی به چهار بخش وابسته به چهار طبقهٔ اجتماعی تقسیم می‌شد. دو ردیف پایین به درباریان و نجیب زادگان. جایگاه امپراتوری در یکی از گوشه‌های سن و ورودی گلادیاتورها در گوشهٔ دیگر آن قرار داشت. ابعاد سن نمایش ۵۴×۸۸ متر بود و در زیر آن شمار فراوانی اتاق، انبار، فضای نگهداری جانوران و اتاقهای تعویض لباس قرار داشت. سازه‌ای سبک از جنس پارچه که به آن ولاریوم می‌گفتند، هنگام ظهر برای پیشگیری از تابش آفتاب بر فراز کلوسئوم برافراشته می‌شد. کلوسئوم ۴۸ متر ارتفاع دارد و متشکل از چهار طبقه است: طبقه همکف شیوهٔ دوریک، طبقه یکم ایونیک، طبقهٔ دوم کرنتی و طبقهٔ سوم سبک رومی است.

تاق پیروزی کنستانتین

تاق پیروزی از دیگر بناهای شهری روم می‌باشد که ترکیبی از قوس و ستون است. نوع ابتدائی آن تاق تیتوس (سدهٔ ۱ میلادی) دارای یک دروازه و گونه زیبای آن تاق کنستانتین (سدهٔ ۴ م) دارای سه دروازه (اصلی و ۲ فرعی) می‌باشد که با شماری آرایه (تندیس و نقش برجسته) تزیین شده است.

باسیلیکاها

از مهم ترین ساختمان‌های ویژه معماری رومی، باسیلیکاها بودند که از عناصر اصلی مرکز شهر رومی به شمهر می‌آمدند. باسیلیکاها ساختمانی است در بر گیرنده یک سالن ستون دار مسقف با پلان مستطیلی شکل که با بیرون زدگی دایره وار در یک یا دو طرف آن همراه است. ردیفهایی از ستون نیز فضای درونی را به مرکز (صحن اصلی) و راهروهای جانبی پیرامونی کوچکتر تقسیم می‌کنند. سقف آنها از نوع متقاطع بوده است.

فورم

فورم فضای مرکزی شهر رومی است که در برگیرنده بناهای مهم شهری و جریان زندگی سیاس، اجتماعی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی شهروندان می‌باشد. نمادهای شهری مانند ستون تراژان به بلندی ۳۸ متر در همین محدوده قرار دارد. فورم‌ها سه مرحله متمایز را تجربه نمودند: نخست فورم‌های ارگانیک، سپس فورم‌های از پیش اندیشیده شده و از پیش طراحی شده و سر انجام فورم‌های سلطنتی که در زمین‌های جدید و با استفاده از طراحی یونانی‌ها (هیپوداموس) بهره جستند.

کاخ بزرگ امپراتور دیوکلسین

دو پدیده نوین: در یکی از حیاط‌های این کاخ شاهد یک سنتوری هستیم که توسط قوسی از میان شکسته شده و بر دوپایه استوار گشته، نوآوری دیگر ردیف کاخ بزرگ امپراتور دیوکلسین بیانگر آغاز ناتوانی امپراتوری روم می‌باشد.

قوس‌هایی است که بار سقف را نه بر دیوار که بر ستون‌های پیرامون حیاط وارد می‌کند. در پایان سدهٔ سوم میلادی امپراتوری روم دچار تزلزل گردید. از یکسو یورش ایرانیان و از سوی دیگر آشوبهای بربرها ناامنی امپراتوری را سبب شد. دیوکلسین سرزمین پهناور روم را به دو امپراتوری غربی و شرقی تقسیم نمود. شهر رم مرکز روم غربی و شهر نوبنیاد کونستانتینوپل (بیزانس، قسطنطنیه، استانبول) پایتخت روم شرقی شد. بخش غربی امپراتوری در کوتاه زمان فروپاشید و از پاره‌پاره شدن آن دولت‌های امروزی اروپا شکل گرفتند (سال ۴۱۰ م). بخش شرقی امپراتوری تا دوران رنسانسدوام آورد و در سال ۱۴۵۳م به دست سلطان محمد فاتح تسخیر شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۲۲
mohammad


جیگورو کانو موسس جودو  ( ژاپن )

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۴
mohammad

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۱
mohammad

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۹
mohammad